قرار با جینگیلیای وبلاگی(5/25)
یه روز خوب و شاد دیگه که رفت جزو خاطرات خوبمون،با آناهیتا جونم و آرمیتای گلم قرار گذاشتیم و باهم رفتیم.خیـــــــــــــــــــــلی خوشحال شدم از دیدن نی نی ها و ماماناشون ولی همش باید دنبال شما فسقلی میبودم و نشد با دوستای خوبم یه دل سیر گپ بزنم. دخترم آماده برای رفتن پیش دوستاش (این لباستم با عشق بی حدم به تو دوختم و به تو دردونه ام هدیه کردم) بدو ورود و نقاشی عاشق نقاشی کردنی و سراغ بازیه دیگه نرفتی تا به زور بردمت ولی مداد شمیعها دستت بود و نمیخواستی به نی نیه دیگه ای بدی ولی با کلک ازت میگرفتم ولی بازم بر میداشتی طفلک این نی نی مداد شمعی نارنجی میخواست که تو دست تو بود بهش نمیدادی ...
نویسنده :
مامان مریم
14:36